رمان طلسم خون16

Fati.A Fati.A Fati.A · 1403/11/23 14:22 · خواندن 2 دقیقه

نمیتونست واقعی باشه موهامومحکم چنگ زدم نه خدای من،من بایه خرس معاشقه کردم،ازیاداوریش تمام محتویات معدم بالا اومدوتابه خودم بیام روتخت بالااوردم
ویدا سریع بلندشدوبانگرانی گفت
_چت شدیهوخوبی؟!
باحالی خراب سرتکون دادم که بی حرف ازاتاق رفت بیرون
خدایامن چیکارکردم،حاضرم قسم بخورم هیچکدوم ازکارام به اراده ی خودم نبودهه حتی رفتنم به اون جنگل نحس
اصلاببینم من الان کجابودم
بااینکه سرگیجه امونموبریده بودازجام بلندشدموبه سمت پنجرهه رفتموبازش کردم
بادیدن بیش از۲۰تاگرگ غول پیکر،هینی کشیدمودستمورودهنم گذاشتم،این این واقعیت نداشت،همش یه خواب بود
یه خواب مسخرهههه
دقایقی بی دلیل بهشون خیره بودمو کم کم داشت باورم میشد همه ی حرفای اون دخترهه ویداحقیقت دارهه
اهی ازته دل کشیدم،یعنی باباوبی بی الان کجابودن نگرانم شده بودن یانه هعی
توهمین فکرابودم که دوتامرددرحالی که کیسه ای دستشون بود به سمت تک درخت بزرگی که چندمتراون ورترازکلبه بود،رفتنوکیسه روپرت کردن روزمینوشروع به بازکردن کیسه کردن
کنجکاونگاشون میکردم یعنی چی داخل اون کیسه اس
کیسه بازشدوپیرزنی باموهای ابی رنگولباسای قهوه ای پاره پاره ازتوش بیرون اومد
مردا بهش امون ندادنوبستنش به درخت
تعجب کردم،هم ازسرو وضع زن هم ازکاراونا
دربی هوا بازشدکه ترسیده ازپنجرهه فاصله گرفتم
بااومدن اون مردک عوضی،بی اعتناروموازش گرفتم،حالاکه فهمیده بودم اون درواقع همون خرس بودهه حتی ازشرم نمیتونستم نگاش کنم
جلواومدوپوزخندصدا داری زد
_زیادتوکارماسرک نکش امیدوارم ویدا خرفهمت کرده باشه وگرنه من مث اون خرفهمت نمیکنم روش من کاملامتفاوته

حرصم گرفت بااخمای درهم خیره شدم تواون چشای بی حسش
_مثلا میخوای چه غلطی کنی عوضی

قدمی به سمتم برداشتوبانیشخندترسناکی گفت
_چی میگفت این فرزاد،آااا یادم اومد کونی که خارش میکنه خودش سفارش میکنه،دقیق مثال بجاییه واسه توتنت بدجورمیخارهه نه
بانفرت زل زدم بهش
_کاش پام میشکستوهیچوقت نمیومدم به این خراب شدهوهمون خرس باقی میموندی لیاقتت همونه هرچندکه هنوزم شک دارم به خواست خودم اومده باشم

دیگه خبری ازنیشخندش نبودبجاش باخشم بهم چشم دوخته بود
قدمی به سمتم برداشتوتابه خودم بیام گلوموگرفتومحکم فشورد
بهت زده وترسیده نگاش کردم،حتی نمیتونستم کلمه ای حرف بزنم
_قبل ازاینکه قیدهمچیوبزنموسرتوشام گله ام کنم دهن گشادتوببندهرزه