رمان طلسم خون291

چی میدیدم
یه دخترجوون با موهای بازو ارایش غلیظ چسبیده بود به بازوی ارسلانودر گوشش یه چیزایی میگفت
خشم
حسادت
غم
همگی به سمتم هجوم اوردن
باچشای باریک شده ازخشم نگاشون میکردم که صدای خنده ی بلند ارسلان رفت هوا
دخترهه باعشوه ولبای شتریش زل زده بودبهشوباخنده چیزی رو براش تعریف میکرد
بیشتراز حرف زدن داشت تن کثیفشو به شوهرمن میمالید
خون خونمو میخورد
به زور جلوی خودمو گرفتم تا نرم دختره ی عوضیو خفه نکنم
من اینجا دارم خودمو میکشم اونوقت اقا دارهه بااون زنیکه ی عنتر میلاسه
باحرص بی ارادهه مشتموکوبیدم به رون پای شاهین
که اخ بلندش رفت هوا
شاکی چشاشو بازکرد
_چته پاموترکوندی دیوونه
باهمون خشم غریدم
_حقته،نگاه کن ببین الکی ازکی دفاع میکردیوسنگشو به سینه میزدی
خوب نگاه کن ،ببین رفیق میمونت چجوری بااون عنترخانم لاس میزنه نگا،اون ناراحته پس من چیم،ارعه دیگه پیش اریکا بدبخت بایه من عسلم نمیشه خوردش واسه اون زنیکه چجوری نیشش بازشدهه نگا نگا
*شاهین رد نگاهموگرفت
ارسلان همچنان میخندیدو دخترهه در گوشش تن تن حرف میزد
شاهین بادقت نگاشون کرد
درکمال تعجب خندید
_چیه مگه دارن حرف میزنن دیگه
چنان برزخی نگاش کردم که بنده خدا کوپ کرد
_شاهین بخدا میزنم میترکونمتا
بزور خنده اشو خوردوبه حالت تسلیم گفت
_خیلی خب شوخی کردم،میگی چیکارکنم
باحرص توپیدم
_خیرسرت رفیقشی بلندشوجاتو بادخترهه عوض کن
چشاشو برام توکاسه چرخوند
_دیگه چی ،برم بهش بگم بیا جاتوبامن عوض کن اونوقت بگه نمیخوام ،من چی بگم
*درحالی که نگاهم هنوز پی اون دوتابود جواب دادم
_توکاری که گفتموبکن بقیه اش بامن
کلافه پوفی کشیدوباحرص ازصندلیش بلندشد
رفت سمت ارسلانواون دخترهه
صداشونوواضح میشنیدم
شاهین: _سلام عرض شدخانم،میتونم جامو باهاتون عوض کنم
دخترهه اخمی کردوباپررویی تمام گفت
_نخیراقای محترم من جام راحته
ارسلان بودکه اینبارنگاش کرد
_چه مرگته شاهین بروبشین سرجات دیگه حتما باید اینجابشینی
شاهین مصمم گفت
_کارت دارم
همون موقع ،ارسلان سرشو چرخوند سمت من
تابخوام رومو برگردونم
موچ نگاهمو گرفت
ازهمون فاصله پوزخندشو تونستم بببینم
سری ازروی تاسف تکون دادوروشوبرگردوند
روبه شاهین گفت
_میبینی که فعلاداریم حرف میزنم هرکاری داری بزارواسه بعد
شاهین ناچار سری تکون دادو دست از پادرازتر برگشت سمتم
اون لعنتیام باز شروع کردن به پچ پچ کردنوخندیدن
یعنی داشتم اتیش میگرفتم
دلم میخواست خرخره ی دوتاشونوبجوم
شاهین اومدحرفی بزنه که بادستم علامت سکوت دادم
_خودم شنیدم