رمان طلسم خون318

خاکستری سرشواروم زیر گلوم هدایت کردو پوزشو به ترقوه ام مالوند
بدون ذره ای درنگ
دستمو به یقه ی لباسم رسوندمو پایین کشیدمش
سینه هام مثل بادکنک بیرون پریدن
گرگ سرشو کمی ازم دور کرد
نگاه خیره اش اینبار روی سینه های درشتم دوخته شده بود
سرش که خم شد سمت سینه ام
بی ارادهه چشامو بستم
همینکه خیسیو زبری زبون بشدت بزرگشو رو نوک سینه هام حس کردم
صدای اهوناله ام بلندشد
انقد بازبونش سینه هام رو لیس زد که نوکشون سر سر شده بود
اب دهنمو باصدا قورت دادم که سرشودوبارهه ازم دور کرد
درست زیر پاهام نشست
بااشتیاق خم شدم دامن بلندم رو بالادادم
جوری که لختی رونام تو دیدش قرارگرفت
دامنم رو تا شکمم جمع کردم
بهشت خیسم اماده ی کشف شدن بود
سرش اینبار لای پاهام قرارگرفت
ثانیه ای بعد زبونش، رو شورت خیس از ترشحاتم نشست
آه بلندم انگار جری ترش کردکه بادندون بزرگش شورتم رو پارهه کرد
جوری اینکارو کرد انگارمواظب بود دندوناش بهم اسیب نزنه
صدای ناله ی ارومم بلندشد
نیم خیز شدم
باچشای خمار زل زدم بهش
بادیدن اون زبون بزرگ که درحال نزدیک شدن به واژنم بود
آه بلندی کشیدم
لعنتی داشت دیوونه ام میکرد
خاکستری بی معطلی زبونش رو لای تپل صورتیم فرو کرد
صدای جیغم با اولین لیسش یکی شد
چاک کوصم رو بازکردو زبونش رو اینبار عمیق تر داخل کوصم کشید
اهوناله ام رفته رفته داشت تبدیل به جیغ میشد
گرگ بابی رحمی تموم خیسیمو از چوچولم تا سوراخم رو لیس میزد
با فرو رفتن نصف زبونش داخل سوراخم
جیغ بلندی کشیدمو بشدت لرزیدم
ابم با فشار داخل دهنش خالی شدو اون با ولع همشو لیس زد
نفس نفس زنون باشهوت نگاش میکردم که صدای ارسلان برای دومین بار منو متعجب کرد
_داگی شو
باورم نمیشد
واقعا ازم میخواست اینجوری باهام سکس کنه
اون الت غول پیکر بی شک جرم میداد
تکونی خوردکه التش بزرگترازقبل شد
اب دهنمو برای دومین بار فرو دادمو کاری که خواستو کردم
انقدی پرازشهوت بودم که دلم میخواست با همین الت بزرگ هم تو واژنم هم تو باسنم تلمبه بزنه
حضور گرگ رو پشتم حس کردم
پنجه هاش رو لختی باسنم نشستو عضو بزرگش لای پام قرارگرفت
التش که به تپل خیسم برخورد کرد اه بلندی ازبین لبام خارج شد
توهمون حالت داشت خودش رو بهم می مالوند
تواوج لذت بودم که یهو درد بدی تو سوراخم پیچید
صدای جیغم با فرو رفتن التش تو کوصم یکی شد
صبرنکرد اروم شم
محکم با نهایت سرعت شروع به تلمبه زدن داخلم کرد
_اخخخ اییی یواششش دارم پارههه میشم اخ خاکستری ایی
درد رفته رفته کم شد و نهایت کامل ازبین رفت
حالا لذت بود که تو کوص خیسم میپبچید
تپلم اون حجم کلفتو دراز وچنان میمکید که خودمم تعجب کرده بودم
خیسیم کل اون التو خیس کرده بود
نمیدونم چقد ضربه زد چقد ارضا شدم فکرکنم بالای پنج بار ارضا شدم تا بالاخرهه ارضا شدو ابش رو داخلم خالی کرد
هجوم اب داغو زیادش رو تو مهبلم به راحتی حس کردم
اروم خودش رو ازم بیرون کشید که بی جون رو زمین ولو شدم
ابش به قدری زیاد بود که کل رونام رو خیس کرده بود