رمان طلسم خون132

اومدم دهن بازکنم حرفی بزنم که لباش باضرب رو لبام نشست
نفس توسینه ام حبس شد
باچشای گردشدهه نگاش کردم که به ارومی چشاشوبستو
تابه خودم بیام
تن داغش رو بدنم قرارگرفتوباعطش ازلبام کام گرفت.
باکشیده شدن لب پایینم تودهنش ازشوک دراومدم
بااشتیاق دستامودور گردنش حلقه کردمولب بالاییشو به دهن گرفتم
اه مردونه اش بین لبام رهاشد
وحشیانه لباموتن تن میبوسید،یکی درمیون بوسه هاشو جواب میدادم
زبونشوتودهنم هل دادکه باعطش مکیدمش
طعم شیرینوداغی زبونش اجازهه نمیداد ازخوردنش دست بردارم
اینبار اون بودکه زبون منوتودهنش کشیدومک زد
اهی ازبین لبام خارج شد
که جری ترشد
اینبارچنان لباموخورد که حس کردم لبم کبودشد،امااهمیتی نداشت
تنم از شهوت میسوخت،خیس شدن شورتمو قشنگ حس میکردم
باگازی که ازلبم گرفت،ازدردولذت به خودم پیچیدم
اخی ازدهنم خارج شد
اروم عقب کشید،نگاه خمارو نیازمندم به نگاه سرخ وشهوت الودش دوخته شد
به ارومی شصتشو رولبم کشید
_دارهه خون میاد
خمارلب زدم
_خون بیادنمیخوریش
*همین حرفم کافی بودکه دوباره لباش رولبم کوبیدهه بشه
لب زخمیمو به دهن گرفتو محکم مکید
جوری که حس کردم پارگیش بیشترشد
بی اختیار چنگی به موهاش زدمولباشوخیس بوسیدم
نامحسوس پایین تنه امو به رونش فشاردادم
مکثی کردوبه ارومی لباشوازرولبام برداشت
ازشنیدن صداش کنار گوشم،موبه تنم سیخ شد
_هوم میخارهه؟
خجالت،شهوت،خواستن،ترس
همه وهمه به یکبارهه بهم هجوم اوردن
سنگینیشوازروم برداشت
نفس حبس شدمورهاکردم
بدون نگاه کردن بهش،بالپای گل انداخته پشتموبهش کردم
چشاموبستم ،اگه میخوابیدم اروم میشدم
لعنتی هنوزم تنم داغ بود،قلبم تن تن میزد
گرماوخیسی بهشتم اذیتم میکرد
باحلقه شدن دستاش دورکمرم چشاموبازکردم
جانخوردم چون انگارمنتظربودم،حتی دعا دعامیکردم تابغلم کنه
ازپشت منوتوبغلش کشید
نفسای گرمش تو گوشم پخش میشد
دستشوزیرتیشرتم فرستاد
باحرکت انگشتش دورنافم ،گرمای بیشتری به پایین تنم هجوم اورد
انگشتش به ارومی روشکمم حرکت میکرد
فاک،دروغه اگه بگم نمیخواستم دستشوپایین ترببرهه
انگارصداموشنیدکه دستشوبه ارومی داخل شلوارم فرستاد
دیگه کنترلی رو لرزش بدنمو نفس هایی که باصدای بلند ازدهنم خارج میشد نداشتم
جوری نفس نفس میزدم انگار مسافت طولانی رو دویده بودم
دستش موزیانه رو بهشتم نشست
اهی کشیدموخودموتکون دادم
هنوز مانعی بین اون گرمای لذت بخش دستش باتپلم بود،مانعی به اسم شورت
خجالتوپس زدمودستموبه کش شلوارم رسوندم
مکثی کردودستشوبرداشت تابتونم کارموکنم
اروم شلواروشورتموباهام پایین کشیدم
تابالای زانوهام