رمان طلسم خون209

تموم روز تواتاقم بودم،تنهاموقعه ی صبحونه وناهاراونم چون باباخونه نبود ازاتاقم بیرون میومدم
حالم بهترشدهه بود
دیگه سرگیجه نداشتم اما هنوزم یوقتا حالت تهوع بهم دست میداد
باصدازدنای خاتون بالاخرهه ازاتاق بیرون اومدموراه اشپزخونه رو درپیش گرفتم
_اومدی تی بلا می سَر،بیا برات ماهی کپور سرخ کردم اقا گفت خیلی دوس دارین
سری تکون دادم
_دستت دردنکنه خاتون خیلی وقته نخوردم
-نوش جانت عزیزکم
بااشتیاق کمی برنج کشیدموتیکه ای ازماهی رو برداشتم
بالذت قاشق رو سمت دهنم بردم که بوی زمختوبدماهی حالمو بدکرد
صورتم از بوی بدش جمع شد
_خاتون این ماهی چراانقد بومیدهه نکنه فاسدشو خریدی
خاتون بانگرانی نگام کرد
-نه بخدا خانم جان خودم رفتم بازار تازه اشو خریدم
مکثی کردوتیکه ی دیگه ازماهی توبشقابم گذاشت
_منم ازهمین قسمتش خوردم بخورین این یکی دیگه بو نمیدهه مطمعنم
بی حرف قاشقم رو ازغذاپرکردمو سریع داخل دهنم گذاشتم
بوی بدش،باعث شد لقمه تودهنم سنگ بشه
اه چرا این مزه رو میداد
برای اینکه خاتون ناراحت نشه بزور قورتش دادمو قاشق بعدیو پرکردم
همینکه نزدیک دهنم اوردموبوش تودماغم پیچید
بی ارادهه حالم بهم خورد
سریع قاشق رو رومیز پرت کردمو دویدم سمت دسشویی
درو بسته نبسته خودمو به روشویی رسوندمو
هرچی خوردهه نخوردهه رو بالااوردم
_خانم جان خانم چیشد،خدامنومرگ بدهه چیشدخانم جان
نمیتونستم جواب خاتون رو بدم،پشت سرهم عق میزدم،انقدعق زدم تابلاخرهه اروم شدم
ابی به صورتم زدمو بارنگوروی زرد شدهه از دسشویی بیرون اومدم
خاتون بادیدنم بانگرانی اومدسمتم
_خوبین،چیشدیهو
_خوبم خاتون خوبم شلوغش نکن
دستموگرفتودرحالی که به سمت کاناپه میکشوندتم گفت
_چیچیو خوبی،مادر رنگ به رو نداری،بیابشین ببینم
ازلحن خودمونی خاتون لبخندبی جونی رولبام نشست
بی حرف نشستم که دستشورو پیشونیم گذاشت
بعددستمو تودستش گرفتوانگشتشو رومچ دستم فشارداد
چشاشوبستو دقایقی توهمون حالت موند
گیج نگاش کردم
داشت دقیقا چیکارمیکرد
_چیکارمیکنی خاتون
خاتون لبخندعجیبی زد که ازچشمم دورنموند
_چیزی نیست،فقط نبضتونوگرفتم،خداروشکرمشکلی ندارین
باتعجب نگاش کردم
_مگه شمادکترین خاتون
هل زدهه گفت
_نه خانم جان دیگه چی،فقط ازرونبض ضربان قلبتونو شمردم،اینوازمادرخدابیامرزم یادگرفتم
سری تکون دادمو ازجام بلندشدم
درحالی که به سمت اتاقم میرفتم گفتم
_خاتون من میرم بخوابم دلم یکم دردمیکنه
_چشم شمابرید منم براتون یه چای نبات بیارم بخورین بعد بخوابین
_دستت دردنکنه پس من رفتم
*****