رمان طلسم خون236

Fati.A Fati.A Fati.A · 1404/2/11 12:17 · خواندن 1 دقیقه

مطیع بلندشدم که درازکشید رو تختو منو کشید روخودش
سوالی نگاش کردم که لب زد
_69بلدی

توفیلمای پورن،دیده بودم
ارعه ای زمزمه کردم که یه دور چرخوندتم
حالتمون جوری بودکه باسنوبهشتم جلوی صورت ارسلان بودو آلت بزرگ اون جلوی صورت من
حالم بدجور خراب بود
پس بی معطلی  التشوتودستم گرفتمو کلاهکشو باولع لیس زدم
داشتم تن تن التشو تودهنم عقب جلومیکردم  که بابرخورد زبون ارسلان بابهشتم
جیغی ازلذت کشیدمو تپلم رو به دهنش چسبوندم
باولع به جون کوصم افتاده بودوچنان محکم گوشه هاشو می مکید ،که لحظه ای ازلذت زیاد چشام سیاهی رفت
ازشدت شهوت تکون نمیتونستم بخورم
ارسلان چاک کوصمو بازبونش لمس کرد
_آهههه بخورشش اومم زبونتو کن توش لعنتی

درحالی که ملچ ملوچ میکرد گفت
_ابت کل صورتمو خیس کرده کوصکش
_اوفف جونم زبونتو لاش تکون بدههه

باحرفام جری ترشدو وحشیانه تن تن واژنمو زبون میزدو میشه گفت مثل کیر زبونشو توسوراخم عقب جلو میکرد
بعداز دقایق طولانی دست از خوردن کوصم برداشتوبایه جهش سریع
به حالت داگ استابل درم اوردوخودشم پشتم قرارگرفت
عضو بزرگش که به به واژنم برخورد کرد،آه بلندی کشیدم
یکم باابم التشوخیس کرد
توحالوهوای خیلی خوبی بودم که باضرب کل التشوداخل سوراخم هل داد
از بزرگیش ،جیغم رفت هوا
یه ماه بیشتربود سکس نداشتم باهاش حالا واقعا درد داشت
انگار حس کرد که مکثی کرد
_درد داری،درش بیارم

از توجهش دلم قنچ رفت
خمارنالیدم
_نه ادامه بدهه

همین حرفم کافی بودتا تلمبه های محکمشو شروع کنه
صدای اهو ناله ام کل اتاقو پر کرده بود
مخلوط دردو لذت بهترین حس دنیابود
باپیچیدن گرمای شدیدی زیر دلموحس پرشدن مثانه ام
بشدت لرزیدمو اب زیادی ازم خارج شدوالت بزرگ ارسلان رو خیس خیس کرد
اینبار برم گردوند سمت خودش حالا به کمر دراز کشیده بود
التش رو خیره توچشام به چوچولم مالوندکه به آنی تحریک شدم
باچشای خمارشده ازنیاز نگاش کردم که باضرب کل التشو تو سوراخ واژنم هل داد
_عااححح
_جونن،جنده ی من ناله کن ،میخوام تاصب این کوپل سفیدتو جربدم
_اوفف جربده مال خودته